بازآفرینی3

چهارشنبه 17 آذر1389

فی البداهه

فکر کنم از این به بعد هر کاری که آراد انجام میده و نباید انجام بده از هر مشاوری

 

 بپرسیم و یا تو هر کتابی بخونیم نتیجش اینه که اقتضای سنشه و چقدر سخته با

 هر کاری ترفند جدیدی بکار ببری . 

 

اینروزها تو رفتارای آراد لجبازی زیاد دیده میشه که تجربه این چند وقته بهم

 فهمونده که باید باهاش یه جورایی کنار بیام و نه اینکه بخوام بهش باج بدم 

فقط باید ذهنش رو منحرف کنم و اصلا هم باهاش یکی به دو نکنم . 

خوب یه مقدار صبوری میخواد که بعضی وقتا ندارم و متاسفانه از کوره در میرم

 خیلی با خودم تمرین میکنم که امیدوارم موفق باشم تو این مرحله . 

با کوچکترین کاری که انجام میده و یا کلمه ی بامزه ای که بکار میبره تمام

 اعصاب خوردیهایی که دارم رو  از بین میبره و خدا را شکر میکنم که بچه

 سالمی بهم داده و اینکه میتونم از تموم لحظه هاش لذت ببرم . 

بعضی وقتا واقعا از کلماتی که بکار میبره خودم هم میمونم که کی و کجا اینا

 رو شنیده و اینکه از کجا کاربردشون رو میدونه .

چند روز پیش خونه مامانم تو اتاق مریم بود و داشت برای خودش مثلا میکروفن

 رو جلوی دهنش گرفته بود و آواز میخوند و میرقصید  بعد از اینکه کلی خندیدیم

 مریم بهش میگه اینا رو از کجا در میاری میخونی میگه همین جوری فی البداهه

  قیافه ماها دیدنی بود که این کلمه سخت از کجا اومد راستشو بخواین اگر

 من و آراد تنها بودیم و این کلمه رو بکار برده بود اصلا نمیگفتم چون بعضی 

چیزا رو که میگی و یا بعضی کاراشو که تعریف میکنی بعضیا فکر میکنن داری 

اغراق میکنی ولی من اون روز چند تا شاهد داشتم غیر از مریم سعید ( پسر خاله زری )

هم توی اتاق بود  . 

چند روز پیش داشتم صبحانه میاوردم دیدم داره نون خالی میخوره بهش میگم

 آراد نون خالی نخور با یه قیافه حق به جانب بهم میگه نون خالی خاصیت داره

 خوب خوبه دیگه . 

پریروز داشت با مریم تلفنی صحبت میکرد به مریم میگه ما با ماشینمون تصادف کردیم

 مردم هم  بی خیالن خیلی .

خیلی چیزای دیگه هم هست که یادم بیاد مینویسم حتما 

حالا میرسیم به کلماتی که بامزه بکار میبره 

عکس بَردوون ...  عکس برگردون 

 

کور لِکس korlex : کورن فلکس

خَر چَیاطی  ... چرخ خیاطی 

صندوق عَبَب ... صندوق عقب 

اِستِک بال .... بسکتبال 

لاکپشت اینجا  ... لاکپشت نینجا 

تووف بال .... فوتبال 

کُه لِت  .. کتلت 

فعلا چند تا عکس هم میزارم و امیدوارم زود زود بتونم آپ کنم که کارهای این گل پسر یادم نره و بعدا با خوندنشون کلی کیف کنم .

چند روز پیش بردمش مهد کودک که ببینم از محیطش خوشش میاد یا نه که کلی خوشش اومد و بازی کرد اونجا ولی من به دلیل مسافت فعلا پشیمون شدم .

این کلاه از بچگی آراد مورد علاقش بوده و خودشم این مدل رو برای خودش درست کرده که حواسش به تلویزیون بود منم دوربین به دست دویدم ازش عکس گرفتم .

 

داره به آهنگ مورد علاقش گوش میده که البته در حد یه آهنگ بیشتر نمیزارم اینجوری گوش بده 

 

نوشته شده توسط مامک در 0:50 AM |  لینک ثابت   • 5 نظر

یکشنبه 23 آبان1389

آشپز کوچولو

خیلی وقته چیزی ننوشتم روزها اینقدر سریع میگذره که یادم نمیمونه چه کارهای تازه ای

 

 آراد انجام داده و البته چه حرفای جدیدی میزنه . 

 

همش سعی میکنه کلمات جدیدی رو که از دیگران میشنوه یه جایی بکار ببره

 و تا میبینه دونفر مشغول صحبت هستن انگار میخواد تمام حرفا رو ضبط کنه

 آنچنان دقتی میکنه که نگو . 

طفلک هفته پیش مریض شده بود و همش درگیر دکتر و بیمارستان بودیم که

 خوشبختانه فقط یه ویروس بد باعث شده بود که آراد کلی وزن کم کنه و خدا را شکر 

 الان حالش خوبه و دوباره شیطنتش رو شروع کرده . 

به آلاچیق میگه حالاجیق 

به آدامس هم میگه آنامس 

از این کلماتی که اشتباه بکار میبره خیلی خوشم میاد .

چند وقته میگه کیک تولدم امسال میخوام قطار باشه و هیچ مدل هم کوتاه نمیاد 

البته اگر تا اون موقع نظرش عوض نشه .

بالاخره موهاشو کوتاه کردم البته باز هم راضی نشد ببرمش سلمونی و خودم 

دست بکار شدم . 

این هم عکس گل پسر مو کوتاه من : 

FarsiGET

اینم آشپز کوچولو البته شیرینی پز کوچولو درست تره :

FarsiGET

اینم آراد و برج میلاد که تازه گیها بهش علاقمند شده و تمام لگوهاش رو روی هم میزاره تا برج میلاد درست کنه :

FarsiGET

اینم دومین نقاشی آراد که کاملا بدون کمک کشید یعنی داشت تو سررسید من

 خط خطی میکرد بعد اومد گفت ددی رو کشیدم و چند دقیقه بعد هم دوباره اومد

 گفت براش سیبیل هم گذاشتم :

FarsiGET

اینم بعدا نوشت :

میگه امروز گوشت هم پزیدی .... پختی 

نوشته شده توسط مامک در 11:46 PM |  لینک ثابت   • 14 نظر

چهارشنبه 28 مهر1389

جشنواره و پیک نیک و ...

هفته پیش جشنواره بچه های 0 تا 4 ساله  بود  که آراد رو هم بردیم چیز خاصی نداشت 

 

و خیلی هم کوچیک بود ولی آراد از جایی که نقاشی میکشیدن خوشش اومد و قشنگ

 رفت نشست و نقاشی کشید و رنگ آمیزی کرد .

بعدش هم رفتیم غرفه با فرزندان که کف غرفه رو فرش کرده بودن و بچه ها هم میرفتن

 اونجا با لگو ها بازی میکردن .

بیرون از سالن هم یکی از این عمو ها که البته نمیشناختمش برنامه اجرا میکرد که با حمید 

صحبت کرد و برای آراد هم جایزه داد ولی آراد از برنامه اون خوشش نیومد .

جمعه هم یه دفعه تصمیم گرفتیم بریم پیک نیک که بابا حمید و آراد رفتن خرید

 و منم کارها رو روبراه کردم تا اومدن بعدش هم عمو وحید اومد با هم رفتیم پارک

 نزدیک خونمون که آلاچیق داره . ما هم منقل رو بردیم و جوجه کباب درست

 کردیم و خوردیم که آراد خیلی خوشش اومده بود . هوا هم عالی بود . بعد از ناهار 

هم چای خوردیم و برگشتیم خونه . 

این هم گزارش تصویری از نمایشگاه  و پیک نیک :

 

 

 

 

 

                                    

پیک نیک :   

مشغول خوردن ناهار :

                                     

این مال یه روز دیگست 

اینم یه مدل خوابیدن آراد گرمایی 

 

 

 

نوشته شده توسط مامک در 11:47 PM |  لینک ثابت   • 14 نظر

جمعه 16 مهر1389

روز کودک

پسر  گلم روزت مبارک 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز                                            

                                                                                           

 

 

نوشته شده توسط مامک در 3:37 AM |  لینک ثابت   • 12 نظر

چهارشنبه 7 مهر1389

نقاشی

این روزا آراد علاقه به نقاشی کشیدن و رنگ آمیزی پیدا کرده و مداد رنگیاش همش

 

 دورو برش هستن . 

با یه اعتماد به نفسی هم رنگ میکنه بعد میگه ببین از خط بیرون نزدم ولی

 هر چی نگاه میکنم اینقدر روی خطا کشیده که کلا خطا رو هم از بین برده . 

برای خودش مثلا یه دایره ریز اندازه مورچه میکشه و میگه این ستارست . 

با اینکه هیچ شباهتی به ستاره نداره ولی اگه چند روز بعد هم ازش بپرسیم

 این چیه میگه ستارست دیگه .

خطهایی که میکشه همه برای خودش معنی داره و میدونه کدوم خط چیه ولی 

اولین نقاشی که کشید و گفت این ماهه وواقعا هم شکل ماه بود رو ازش عکس

 گرفتم تا بدونم گل پسر اولین نقاشی واقعیش رو توی چه سنی کشیده . 

آراد در تاریخ 89/7/6 که دوسال و هشت ماه و نوزده روز داره این ماه رو کشیده . 

نوشته شده توسط مامک در 0:46 AM |  لینک ثابت   • 17 نظر

بازآفرینی و خوشحالی

یکشنبه 29 دی1387

غذا خوردن

گل پسر دیگه نمیذاره من بهش غذا بدم خودش میخواد بخوره  ولی هنوز نمیتونه غذا توی قاشق بریزه با دستش بر میداره میریزه توی قاشق و بعد توی دهنش البته اگر چیزی توی قاشق مونده باشه چون بیشترش توی راه میریزه  از قاشق هم که خسته میشه دیگه با دست میخوره  .راستی آراد قاشقو با دست چپش میگیره

 

         

آراد از غذاهای خشک خوشش میاد و دیگه سوپ دوست نداره بخوره  دیشب براش کتلت درست کردم خیلی دوست داشت

این هم عکسش :

 

نوشته شده توسط مامک در 3:37 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

شنبه 28 دی1387

واکسن یک سالگی

  من نمیدونم برای چی آراد از دکتر خوشش نمیاد . این ماه بخاطر تعطیلات تاسوعا و عاشورا چکاپ ماهانه آراد ۲۲ دی بود .چون این ماه واکسن یک سالگی هم داشت همش نگران بودیم .بهر صورت یکشنبه ساعت ۷ توی مطب بودیم و بعد از یک ساعت و ربع معطلی رفتیم تو .آراد تا دکتر رو دید زد زیر گریه و کولی بازی در آورد هر کاری کردم روی ترازو نشست و دکتر از وزن کردنش منصرف شد و ما هم که میخواستیم ببینیم خوب وزن گرفته یا نه دمغ شدیم .

 

بعد از وزن نوبت گرفتن قد بود که آراد فقط گریه میکرد و جیغ میکشید و این هم نشد .

فقط دکتر تونست با زور دور سرش رو بگیره .

بالاخره نوبت زدن واکسن شد که دکتر گفت این واکسن زیر پوستش تزریق میشه واگر حرکت کنه مجبوریم جای دیگشو سوراخ   کنیم ما هم ترسو .....

دکتر به حمید گفت شما بگیرش و روی تخت بشین و پاهاشو زیر پاهات نگه دار ولی مگر این پسر میذاشت .من گفتم خودم بغلش میکنم وبعد با هر زوری که بود نگهش داشتم و بعد از این همه گریه آراد واکسن هم زده شد .دکتر گفت حالا تب   نمیکنه   ولی احتمال داره چند روز دیگه تب کنه .تا حالا هم که جمعه است تب نکرده خدارا شکر .

مدل غذا خوردنش فرق کرده الان دوست داره خودش بخوره  وقاشق میگیره دستش (دست چپ) ومیذاره توی دهنش البته اگر چیزی توی قاشق مونده باشه . غذاش هر چی باشه مثل کوفته قلقلی کوچولوش میکنم و خودش با دست برمیداره و میذاره دهنش و بعد از هر نوبت غذا خوردن تمام لباساش باید عوض بشه و دستها و پاهاشم بشورم .

توی این چند روز کارهای جدید یاد گرفته و به کارهایی که دوست نداره اعتراض میکنه .

صدای گاو  Cow 3 و سگ Dog 3  و الاغ   Donkey رو بلده .

  براش که شعر میخونم اون هم شروع میکنه به خوندن موسیقی متن شعر

با ماشینهاش بازی میکنه

                                                                   Kid With Toy Car              

 برای اولین بار پاستیل خورد خیلی هم خوشش اومده 

آبنبات چوبی هم خورد اون هم دوست داشت       


                                                   Lollypop
نوشته شده توسط مامک در 3:7 AM |  لینک ثابت   • نظر بدهید

سه شنبه 17 دی1387

 

این عکسها هم جالب بودن نگاه کنین

 

 برای خودش بچه معروفه آراد

 

نوشته شده توسط مامک در 5:25 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

سه شنبه 17 دی1387

تولدت مبارک

                                        Birthday Banner 

 

                                                

                   Balloons    عزیزم تولدت مبارک   Balloons 

امیدوارم سالهای سال سلامت باشی  . یک سال با چه سرعت باورنکردنی گذشت  و جیگر مامان یک ساله شد .

  Happy Birthday

یکسری از عکسهای گل پسرو درست کردم و براش یک آلبوم کوچولو درست کردم تا یکسالگی اینقدر عکساش قشنگه دوست داشتم همه عکسها رو میذاشتم ولی خوب اونهمه عکس ...

                                                             Birthday Song 

نوشته شده توسط مامک در 3:51 AM |  لینک ثابت   • نظر بدهید

سه شنبه 17 دی1387

 

هاپو میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هاپ هاپ  Puppy 2        

 

این هم امروز یاد گرفته . گل پسری میخواد یکسالگی حسابی کولاک کنه .

شب رفتیم بیرون ترافیک بود آراد رفت بغل باباش مثلا رانندگی کنه  ولی از شیشه پاک کردن بیشتر از رانندگی خوشش اومد همش آب پاش ماشینو فشار میداد و ذوق میکرد .

       Antique 1                                                      

امسال تولدش با تاسوعا یکروز افتاده  بعد از  ماه محرم و صفر جبران میکنیم و براش یه تولد خوب میگیریم به امید خدا .


 
Happy Birthday   

نوشته شده توسط مامک در 3:40 AM |  لینک ثابت   • یک نظر

یکشنبه 15 دی1387

 

آراد ششمین دندونش رو هم درآورد . Teeth 

 

بازی جدیدی یاد گرفته که آدم نمیدونه بخنده یا ..... تف بازی باصداهای مختلف به صورت حباب

گل پسر از چیزی که ناراحت بشه پاهاشو میماله بهم و اعتراض خودشو نشون میده .

تازه حسودی هم میکنه اگر کسی من یا باباشو بغل کنه ..............

اینها کارهایی که در حال حاضر وقبل از یک سالگی انجام میده البته هنوز ۳ روز مونده تا یکسالگی .         

عاشق اطو شده دوشاخشو میگیره میخواد بکنه توی پریز برق ولی نمیتونه Iron

نوشته شده توسط مامک در 3:10 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

چهارشنبه 11 دی1387

 

               Magic Wand  Balloons    سال نو میلادی مبارک       Balloons    Magic Wand     

 

                                                       Happy New Year 
                                                           new years 2009 
                                                          2009 hat                                                    
                                                                                                                                                                             

نوشته شده توسط مامک در 6:28 PM |  لینک ثابت   • 3 نظر

چهارشنبه 11 دی1387

 

هفتم دی ماه سالگرد ازدواج ما بود و ما یه جشن سه نفره گرفتیم که بهمون خوش گذشت . Wedding Cake 

شام رفتیم بیرون که آراد قربونش برم کلی شیطونی کرد .

هوا حسابی سرد شده و وقتی از خونه میخوایم بیرون بریم آراد اینقدر لباس تنشه که نمیتونه تکون بخوره بغل کردنش هم خیلی سخت میشه . Windy 

پریروز رفتیم براش کفش خریدیم خیلی خوشگلن ولی هنوز بهشون عادت نداره و وقتی پاش میکنیم هی نگاهشون میکنه .     Sneaker 7 


صدای آهنگ میاد .... حالا فرق نمیکنه چه آهنگی زنگ موبایل باشه یا یه آهنگ برای رقص یا تلویزیون سنتی گذاشته باشه خلاصه هر آهنگی میخواد باشه آراد دستاشو از هم باز میکنه و شروع میکنه به نانای کردن وسط رقص هم برای خودش دست میزنه و کیف میکنه البته ما بیشتر از خودش کیف میکنیم .  
Run DM Smiley 

دیگه شمارش معکوس شروع شده و چند روز تا یک سالگی آراد بیشتر نمونده .


نوشته شده توسط مامک در 6:16 PM |  لینک ثابت   • نظر بدهید

یکشنبه 8 دی1387

غذا خور شدن

گل پسر داره کم کم غذا خور درست وحسابی میشه پریشب براشکتلت درست کردم با نون خورد و کلی کیف کرد خیلی دوست داشت .

 

دیشب هم ماکارونی خورد البته براش جدا درست کردم با گوجه فرنگی خیلی دوست داره قبلا هم بهش ماکارونی داده بودم ولی دیشب مخصوص خودش جدا درست کردم .

  Spaghetti

موقع شام خوردن وقتی میبینه باباش نوشابه میخوره اونهم میخواد .باباحمید هم لیوان آب رو  برمیداره و الکی نوشابه میریزه آراد هم میخوره وبعد هم دستشو میکنه توی لیوان و آب بازی و ....

تازه پسرم یاد گرفته حسودی کنه و نزاره عروسکهاش شیر بخورن قبلا که بهش میگفتم اگر آراد شیر نخوره الان نخود (عروسک آراد) میخوره میخندید و بهش تازه تعارف هم میکرد ولی الان پرتش میکنه و شیرجه میزنه برای شیر خوردن

کنترل تلویزیون رو دیده که ما باهاش کانال عوض میکنیم میگیره جلوی تلویزیون و هی روشن... خاموش ..................  

                                            Super Remote                            

تازه باهاش الوو هم میکنه  Phone Shocker


نوشته شده توسط مامک در 3:48 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

چهارشنبه 4 دی1387

 

الان چند وقتیه که آراد چهاردست وپا میره ولی یادم رفته بود اعلام کنم.Crawling Baby

  جدیدا از غذاهای جامد خوشش اومده   و وقتی ما داریم غذا میخوریم از غذاهای ما میخواد Hungryو سوپ خودشو به زور میخوره .  

دوباره مثل جاروبرقی شده روی زمین هر چی ببینه میزاره دهنش و اسباب بازیهاشم میخوره .

تصمیم دارم آرادو از این به بعد توی اتاق خودش بخوابونم البته روزها میخوابه ولی شب هنوز تنها نخوابیده که دیگه کم کم باید عادت کنه تنها بخوابه . Counting Sheep  

نوشته شده توسط مامک در 5:26 PM |  لینک ثابت   • یک نظر

بازآفرینی و خوشحالی

یکشنبه 29 دی1387

غذا خوردن

گل پسر دیگه نمیذاره من بهش غذا بدم خودش میخواد بخوره  ولی هنوز نمیتونه غذا توی قاشق بریزه با دستش بر میداره میریزه توی قاشق و بعد توی دهنش البته اگر چیزی توی قاشق مونده باشه چون بیشترش توی راه میریزه  از قاشق هم که خسته میشه دیگه با دست میخوره  .راستی آراد قاشقو با دست چپش میگیره

 

         

آراد از غذاهای خشک خوشش میاد و دیگه سوپ دوست نداره بخوره  دیشب براش کتلت درست کردم خیلی دوست داشت

این هم عکسش :

 

نوشته شده توسط مامک در 3:37 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

شنبه 28 دی1387

واکسن یک سالگی

  من نمیدونم برای چی آراد از دکتر خوشش نمیاد . این ماه بخاطر تعطیلات تاسوعا و عاشورا چکاپ ماهانه آراد ۲۲ دی بود .چون این ماه واکسن یک سالگی هم داشت همش نگران بودیم .بهر صورت یکشنبه ساعت ۷ توی مطب بودیم و بعد از یک ساعت و ربع معطلی رفتیم تو .آراد تا دکتر رو دید زد زیر گریه و کولی بازی در آورد هر کاری کردم روی ترازو نشست و دکتر از وزن کردنش منصرف شد و ما هم که میخواستیم ببینیم خوب وزن گرفته یا نه دمغ شدیم .

 

بعد از وزن نوبت گرفتن قد بود که آراد فقط گریه میکرد و جیغ میکشید و این هم نشد .

فقط دکتر تونست با زور دور سرش رو بگیره .

بالاخره نوبت زدن واکسن شد که دکتر گفت این واکسن زیر پوستش تزریق میشه واگر حرکت کنه مجبوریم جای دیگشو سوراخ   کنیم ما هم ترسو .....

دکتر به حمید گفت شما بگیرش و روی تخت بشین و پاهاشو زیر پاهات نگه دار ولی مگر این پسر میذاشت .من گفتم خودم بغلش میکنم وبعد با هر زوری که بود نگهش داشتم و بعد از این همه گریه آراد واکسن هم زده شد .دکتر گفت حالا تب   نمیکنه   ولی احتمال داره چند روز دیگه تب کنه .تا حالا هم که جمعه است تب نکرده خدارا شکر .

مدل غذا خوردنش فرق کرده الان دوست داره خودش بخوره  وقاشق میگیره دستش (دست چپ) ومیذاره توی دهنش البته اگر چیزی توی قاشق مونده باشه . غذاش هر چی باشه مثل کوفته قلقلی کوچولوش میکنم و خودش با دست برمیداره و میذاره دهنش و بعد از هر نوبت غذا خوردن تمام لباساش باید عوض بشه و دستها و پاهاشم بشورم .

توی این چند روز کارهای جدید یاد گرفته و به کارهایی که دوست نداره اعتراض میکنه .

صدای گاو  Cow 3 و سگ Dog 3  و الاغ   Donkey رو بلده .

  براش که شعر میخونم اون هم شروع میکنه به خوندن موسیقی متن شعر

با ماشینهاش بازی میکنه

                                                                   Kid With Toy Car              

 برای اولین بار پاستیل خورد خیلی هم خوشش اومده 

آبنبات چوبی هم خورد اون هم دوست داشت       


                                                   Lollypop
نوشته شده توسط مامک در 3:7 AM |  لینک ثابت   • نظر بدهید

سه شنبه 17 دی1387

 

این عکسها هم جالب بودن نگاه کنین

 

 برای خودش بچه معروفه آراد

 

نوشته شده توسط مامک در 5:25 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

سه شنبه 17 دی1387

تولدت مبارک

                                        Birthday Banner 

 

                                                

                   Balloons    عزیزم تولدت مبارک   Balloons 

امیدوارم سالهای سال سلامت باشی  . یک سال با چه سرعت باورنکردنی گذشت  و جیگر مامان یک ساله شد .

  Happy Birthday

یکسری از عکسهای گل پسرو درست کردم و براش یک آلبوم کوچولو درست کردم تا یکسالگی اینقدر عکساش قشنگه دوست داشتم همه عکسها رو میذاشتم ولی خوب اونهمه عکس ...

                                                             Birthday Song 

نوشته شده توسط مامک در 3:51 AM |  لینک ثابت   • نظر بدهید

سه شنبه 17 دی1387

 

هاپو میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هاپ هاپ  Puppy 2        

 

این هم امروز یاد گرفته . گل پسری میخواد یکسالگی حسابی کولاک کنه .

شب رفتیم بیرون ترافیک بود آراد رفت بغل باباش مثلا رانندگی کنه  ولی از شیشه پاک کردن بیشتر از رانندگی خوشش اومد همش آب پاش ماشینو فشار میداد و ذوق میکرد .

       Antique 1                                                      

امسال تولدش با تاسوعا یکروز افتاده  بعد از  ماه محرم و صفر جبران میکنیم و براش یه تولد خوب میگیریم به امید خدا .


 
Happy Birthday   

نوشته شده توسط مامک در 3:40 AM |  لینک ثابت   • یک نظر

یکشنبه 15 دی1387

 

آراد ششمین دندونش رو هم درآورد . Teeth 

 

بازی جدیدی یاد گرفته که آدم نمیدونه بخنده یا ..... تف بازی باصداهای مختلف به صورت حباب

گل پسر از چیزی که ناراحت بشه پاهاشو میماله بهم و اعتراض خودشو نشون میده .

تازه حسودی هم میکنه اگر کسی من یا باباشو بغل کنه ..............

اینها کارهایی که در حال حاضر وقبل از یک سالگی انجام میده البته هنوز ۳ روز مونده تا یکسالگی .         

عاشق اطو شده دوشاخشو میگیره میخواد بکنه توی پریز برق ولی نمیتونه Iron

نوشته شده توسط مامک در 3:10 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

چهارشنبه 11 دی1387

 

               Magic Wand  Balloons    سال نو میلادی مبارک       Balloons    Magic Wand     

 

                                                       Happy New Year 
                                                           new years 2009 
                                                          2009 hat                                                    
                                                                                                                                                                             

نوشته شده توسط مامک در 6:28 PM |  لینک ثابت   • 3 نظر

چهارشنبه 11 دی1387

 

هفتم دی ماه سالگرد ازدواج ما بود و ما یه جشن سه نفره گرفتیم که بهمون خوش گذشت . Wedding Cake 

شام رفتیم بیرون که آراد قربونش برم کلی شیطونی کرد .

هوا حسابی سرد شده و وقتی از خونه میخوایم بیرون بریم آراد اینقدر لباس تنشه که نمیتونه تکون بخوره بغل کردنش هم خیلی سخت میشه . Windy 

پریروز رفتیم براش کفش خریدیم خیلی خوشگلن ولی هنوز بهشون عادت نداره و وقتی پاش میکنیم هی نگاهشون میکنه .     Sneaker 7 


صدای آهنگ میاد .... حالا فرق نمیکنه چه آهنگی زنگ موبایل باشه یا یه آهنگ برای رقص یا تلویزیون سنتی گذاشته باشه خلاصه هر آهنگی میخواد باشه آراد دستاشو از هم باز میکنه و شروع میکنه به نانای کردن وسط رقص هم برای خودش دست میزنه و کیف میکنه البته ما بیشتر از خودش کیف میکنیم .  
Run DM Smiley 

دیگه شمارش معکوس شروع شده و چند روز تا یک سالگی آراد بیشتر نمونده .


نوشته شده توسط مامک در 6:16 PM |  لینک ثابت   • نظر بدهید

یکشنبه 8 دی1387

غذا خور شدن

گل پسر داره کم کم غذا خور درست وحسابی میشه پریشب براشکتلت درست کردم با نون خورد و کلی کیف کرد خیلی دوست داشت .

 

دیشب هم ماکارونی خورد البته براش جدا درست کردم با گوجه فرنگی خیلی دوست داره قبلا هم بهش ماکارونی داده بودم ولی دیشب مخصوص خودش جدا درست کردم .

  Spaghetti

موقع شام خوردن وقتی میبینه باباش نوشابه میخوره اونهم میخواد .باباحمید هم لیوان آب رو  برمیداره و الکی نوشابه میریزه آراد هم میخوره وبعد هم دستشو میکنه توی لیوان و آب بازی و ....

تازه پسرم یاد گرفته حسودی کنه و نزاره عروسکهاش شیر بخورن قبلا که بهش میگفتم اگر آراد شیر نخوره الان نخود (عروسک آراد) میخوره میخندید و بهش تازه تعارف هم میکرد ولی الان پرتش میکنه و شیرجه میزنه برای شیر خوردن

کنترل تلویزیون رو دیده که ما باهاش کانال عوض میکنیم میگیره جلوی تلویزیون و هی روشن... خاموش ..................  

                                            Super Remote                            

تازه باهاش الوو هم میکنه  Phone Shocker


نوشته شده توسط مامک در 3:48 AM |  لینک ثابت   • 3 نظر

چهارشنبه 4 دی1387

 

الان چند وقتیه که آراد چهاردست وپا میره ولی یادم رفته بود اعلام کنم.Crawling Baby

  جدیدا از غذاهای جامد خوشش اومده   و وقتی ما داریم غذا میخوریم از غذاهای ما میخواد Hungryو سوپ خودشو به زور میخوره .  

دوباره مثل جاروبرقی شده روی زمین هر چی ببینه میزاره دهنش و اسباب بازیهاشم میخوره .

تصمیم دارم آرادو از این به بعد توی اتاق خودش بخوابونم البته روزها میخوابه ولی شب هنوز تنها نخوابیده که دیگه کم کم باید عادت کنه تنها بخوابه . Counting Sheep  

نوشته شده توسط مامک در 5:26 PM |  لینک ثابت   • یک نظر

بلاگفا

سلام 

چند وقته تمام مطالب وبلاگم پاک شده البته از طرف خود بلاگفا و نمیدونم باید چیکار کنم اگر  اطلاعاتی دارید  لطفا من رو در جریان بزارید .

ممنون 

چرا همه مطالبم پریده آخه 6 سال نوشتن یعنی هیچ شده آخه چرا ؟؟؟

شعرهای پیش دبستانی

فصل پاییز ،

چه میوه هایی داره ، اولش اناره

پرتقال ولیمو ،نارنگی میاره

خرمالو چه خوبه ،خوردنش با حاله

فصل پاییز،

آلبالو نداره ، هلو وگلابی

توت مال بهاره (2